فرهنگ امروز/ سیدحسین طباطبائی: در روزهای دشوار کرونائی که آثار خود را بر پهنه ادب و فرهنگ نیز نشان داده است و امکان برگزاری نشستها و جلسات و بزرگداشت مفاخر ادبی را سلب نموده، ابتکار جناب علی اصغر محمدخانی در گشودن بابی مبارک با عنوان «یک هفته با سعدی و سپهری در فضای مجازی» به منظور اشتراک نظر و بهرهمندی از دیدگاهها و آثار اهالی فرهنگ ادب پیرامون این دو چهره برجسته ادب فارسی، قابل تقدیر و شایان سپاس است.
این قلم سعی دارد در سلسه یادداشتهایی کوتاه با عنوان «از سعدی تا سهراب در سپهر ادب روسیه» در اندازه وسع ناچیز خود، از تاثیرات، بازتابها و ترجمههائی که از آثار این دو در روسیه صورت پذیرفته است بنویسد تا زمینهای باشد برای آشنائی بیشتر علاقمندان به این حوزه از پهنه فراخ ادب فارسی در پهناورترین سرزمین جهان.
او تا ابد مانده است
الکساندر بالتین شاعر، نویسنده و منتقد ادبی 53 ساله روس ساکن مسکو، و عضو اتحادیه نویسندگان مسکو، از جمله شاعران امروز روسیه است که به گفته خود یکی از کنجکاویها و دلمشغولیهایش غور در فرهنگ و ادبیات دیگر کشورهاست و از این روست که جستارها و یادداشت های پرشماری از او در مجلات و سایت های ادبی روسیه درباره ادبیات، تاریخ و هنر دیگر کشورها منتشر شده است.
او که پیش و بیش از همه یک شاعر است و اولین شعرش در بیست سالگی در مجله «بررسی ادبی» به چاپ رسیده است، دستی در نثر نویسی نیز دارد و اولین داستان کوتاه خود را در سال 2007 در مجله آمریکائی فلوریدا به چاپ رسانده است. بالتین با انتشار اولین نقد ادبی خود در سال 2016 در روزنامه «روسیه ادبی» این جنبه از شخصیت ادبی خود را نیز به رخ کشیده است.
از این شاعر و نویسنده پرکار روس بیش از 85 جلد کتاب به چاپ رسیده است و اشعار و نوشتههای او در بیش از 150 مجله در روسیه و دیگر کشورهای جهان منتشر شده است که از جمله آنها میتوان آمریکا، فرانسه، جمهوری چک، بلاروس، اوکراین، مولداوی، ایتالیا، هلند، اسپانیا و ... را نام برد. برخی از اشعار او به زبانهای لهستانی و ایتالیائی ترجمه شده است. الکساندر بالتین به گفته خود یکی از دغدغهها و کنجکاوی هایش مطالعه و غور در فرهنگ و ادبیات دیگر کشورهاست و از این روست که در آثار پرتعداد وی مطالب زیادی اعم از شعر و نثر در باره شخصیتهای ادبی، فرهنگی و سیاسی دیگر کشورهای جهان به چشم میخورد.
او تنها شاعر روس است که در رثای صادق هدایت شعر سروده است و از دیگر شخصیتهای ادبی، اجتماعی و حتی سیاسی ایران نیز در آثارش کم نیست.
جستار کوتاه زیر را الکساندر بالتین در پاسخ به اقتراح شهر کتاب نوشته است:
«رمانتیک ها در آفرینش هنری و ادبی که با جسارت خاص خود از سطح پدیدههای مالوف فراتر میرفتند و انگار به آسمانها پر میکشیدند تا به ابرها از دل خودشان نظاره کنند. و تاثیر این سنت ادبی را در اولین مجموعه شعر سپهری با عنوان «در کنار چمن یا آرامگاه عشق» به خوبی میتوان دید. این روح شوریده برای ادامه تحصیلات خود از موطنش کاشان به تهران راز آمیز و جادوئی می آید و با ابتناء به قدرت روحی و معنوی خود در سالیان زندگی و تحصیل در تهران از جام اندیشه و تاریخ مست می گردد.
اولین آفرینش ادبی سهراب در قالب عروض شعر کلاسیک فارسی است: تصویری معنوی و مقدس که برخاسته از نگرشی دوستانه نسبت به زندگی است. او به اروپا سفر می کند، در پاریس پای درس بزرگان هنر می نشیند و به توسعه و گسترش دانسته های خود از هنر نقاشی می پردازد. پس از آن به فلسفه علاقمند می شود و تاثیر تاملات و مطالعات فلسفی اش در مجموعه شعر «آوار آفتاب» و نیز شماری از نقاشی هایش بازتاب می یابد.
دهه شصت (میلادی) دوران طلائی شعر سهراب سپهری است: «صدای پای آب»، «مسافر» و «حجم سبز» سه مجموعه شعر حاصل این دهه است که می توان آنها را بهترین آثار شعری سهراب سپهری دانست. در اشعار او، غوطه وری در جهان طبیعت، « در آمیختن» با آن و احساس روشنائی مدام آشکارا به چشم میخورد. او متفکر در و عاشق بر زندگی روزانه خود است، خواه محزون و غمانگیز باشد، خواه فرحبخش و شادیآفرین.
در اشعار سپهری با حجم انبوهی از ظرائف اندیشه و هنر مواجهیم که شاعر در جای جای آثارش آنها را به انحاء گوناگون به نمایش میگذارد.
در آنها تصاویر بدیع به کرات به چشم میآیند، رویای کودکانهاش که حتی او را از کشتن یک ملخ نیز باز می داشت در تمام حیات ادبی و هنری اش متجلی است و از این روست که واقعیت و تخیل در اشعار سپهری در فضائی که احساس یگانگی با طبیعت در آن موج می زند به هم میآمیزند.
نقاشی های سپهری گاهی آشکارا مایه های تاثیر پذیرفته از هنر ژاپنی را به نمایش می گذارند: کوتاه و سرشار مانند هایکو و گاهی آمیخته با نوعی اضطراب و خودداری در بیان.
و این ها با هم در کنار یکدیگر، نمایانگر کامل تجربیاتی است که شاعر طی سال های متمادی از طریق ارتباط صمیمانه اش با ذات پدیده های هستی کسب کرده است.
و ما از سالهای آخر عمر شاعر چندان نمی دانیم: همین را می دانیم که در کنار مادرش در روستا در انزوا میزیست و پس از ابتلاء به بیماریای صعب العلاج تلاشهای پزشکان برای درمان او در انگلستان نیز به نتیجه نرسید. او نماند. نه، او برای همیشه ماند، با آثار جادوئی ای که آفرید، آثاری که بر خلاف بدن جسمانی اش، هرگز فنا و نابودی تهدیدش نمی کند.»
ایبنا
نظر شما